بر باد رفته

ما نه از دین شدیم و نه از دنیا

بر باد رفته

ما نه از دین شدیم و نه از دنیا

طنز هفته

این طنز را یکی از دوستان برایم ایمل کرده بود و به خاطر جالب بودن اش خواستم همه بازدید کننده گان این صفحه بخوانند.

الهی، دایاک دایاک شوی

انجمن سراسری مادران پرکنده و زنان جگر سوخته در نشست سالانۀ شان تصمیم گرفتند که برای جلوگیری از تلفات غیرنظامیان، ممانعت از کشت و قاچاق مواد گنس آور و نهادینه کردن آزادی زبان و دندان، بعد از این در چوکات ادبیات زنانه، مادرانه و خشوانه، دعاهای نیک و بد شان را تغییر بدهند. در این جلسه فهرست درازی از دعاهای آدم سوز و خانـــــه برانداز تصویب شدند که چند نمونۀ از آن ها را پیشکش تان می کنیم:

 ـ از خدا می خواهم که توسر چُک شده، رئیس جمهور افغانستان شوی!

ـ خدا به غضب لوی سارنوالی گرفتارت کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد!

ـ به روی حبیبش، وزارت از پیش و توبه دنبالش سرگـــــــردان بدوی!

ـ الهی، سر قبرت کوکنار بـکارم!

ـ الهی مثل هیرویین در بگیــری!

ـ الهی، از کروزینت سیر نشوی!

ـ به حرمت اولیا، آرمان وکالت را به گــــــــــــور ببری!

ـ الهی، خبر مرگت را از سخنگوی ناتو بشــــــــــــــنوم!

ـ خدا نکشیم که روده هایت را برشاخ درخــــــــت ببینم!

ـ الهی، تا زنده هستی، سرت پیش بانک جهانی خم باشد!

ـ خدایا، دایاک دایاک شوی که از موش مرده بترســـــی!

 

این را هم بگویم شریعت؟

اشخاص که به دست طالبان به جرم جاسوسی کشته میشوند. این فلم وحشتناک را این جا ببینید. انجام جاسوسی

جنایت های یک دولت دموکراتیک!

بیشتر از یکماه میشود که کوچیهای مسلح مناطق مسکونی و مزروعی ولسوالی بهسود را مورد آماج تاراج و غارت قرار دادند، مردمان این محلات را فراری ساخته و یا شکنجه و آزار میکنند، قرار گزارشات رسیده، مردمان این نواحی تا به حال چندین کشته و زخمی و اسیر داشته اند.

کوچیهای درون مرزی و بیرون مرزی کشور از یک قرن بدینسو همه ساله به خاطر چراندن علفزار های مناطق هزاره جات به این مناطق هجوم میاورند. جنایت های کوچی ها در حق مردم هزاره جات در دوره های عبدالرحمن لعنته الله علیه، نادر و ظاهر و دوره تاریک و قرون وسطایی طالبان که گفته و ناگفته باقی مانده، بسی زیاد است که کتاب ها ساخته میشود.

اما حالا بیبنیم در نظام دموکراتیک و مردمی کشور ما، مناطق هزاره جات چی حال و احوال دارند. از استقرار حکومت موقت در افغانستان به رهبری حامد کرزی و شروع خلع سلاح گروپ های مسلح غیر مسوول، تمام هزاره جات سلاح شانرا تسلیم نمودند و به همین خاطر امن ترین منطقه کشور از لحاظ، دزدی، غارت، قتل، کشت، زرع و قاچاق مواد مخدر به شمار میرفت. مردمان این مناطق که اکثراً هزاره هستند در فضای امن و همدلی باهم زندگی میکردند و نفقه آل و عیال شانرا از طریق کشت و زراعت بالای مزارع اندک شان و نسبتاً مالداری و کسب کار آزاد به دست میآورند. از بیشر از یکماه بدینسو خواب راحت از چشمان این خانواده ها توسط شورش و هجوم کوچی های مسلح بالای مناطق شان ربوده شده است. کوچی گری که یک رسم بدوی و منحط در افغانستان بوده و توسط حکام استبداد پیشه به خاطر منافع سیاسی شان تمدید شده و تا به حال کسی حاظر نیست که به این معضله پایان بخشد. از موضوع خارج نشوم، کوچی ها  امسال نیز مانند دوره طالبان و قبل از انقلاب کمونیستی با هزاران مواشی شان بالای کشت و زراعت مردم بهسود هجوم آوردند. این هجوم تنها در منطقه بهسود خلاصه نمیگردد، بلکه سراسر هزاره جات سالانه شاهد این حملات کوچی ها هستند، امسال در ولسوالی جاغوری در اثر زد و خورد بین کوچی ها و مردم دو تن از مردم محل کشته شده اند و و لایت دایکندی هم شاهد هجوم کوچی ها هستند ولی تا هنوز کدام در گیری بین مردمان محل و کوچی ها صورت نگرفته، آنچه که تعدی و چپاول شده بیشتر در بهسود یک و بهسود دو میباشد، از شروع درگیری تا به حال ده ها قریه تخلیه و بعضاً هم تخریب و یا به آتش کشیده شده اند، حدوداً چهارده صد تن از مناطق مختلف  این ولسوالی مهاجر و یا به قریه های دیگر پناه برده اند. کوچی ها که از حمایت مالی و نظامی طالبان و حمایت سیاسی اراکین دولتی و ولایتی برخوردار هستند با گستاخی تمام زمین، خانه و جایداد مردم محل را ویران میسازند. طبق گزارش آقای نظری که از محل دیدن کرده بود با چندین تن از آواره گان و ولسوال و قوماندان امنیه ولسوالی مصاحبه کرده بود، در جریان ملاقاتی که با ولسوالی حصه دوم بهسود محرم علی فهیمی داشته، در قسمتی چنین مینگارد " زنگ تلفون به صدا درامد از آن طرف خط کسی از ولسوال راجع به وضعیت آواره گان می پرسید، وی در جواب با خونسردی، کوچ مردم را به میله و مهمانی رفتن به کابل تشبیه نموده و مدعی بود که نمی تواند مانع سیر و سیاحت مردم گردد. بعد از این تلفون به وی متذکر شدم که در جریان مصاحبه نمونه ایی با چند فامیل از آواره گان داشته ام و فلم ویدیوی آن نیز موجود می باشد، مردم بیجا شده دچار مشکلات جدی هستند" ناگفته نماند که سال پار، ولسوال بهسود دو به اتهام همکاری و همدستی با کوچی از طرف برکنار شده بود ولی بعد از چند ماه دوباره به این سمت برگزیده شد،  در مصاحبه جداگانه غیر رسمی با قوماندان امنیه ولسوالی وی چنین نقل میکند " تا کنون چندین شفر از قوماندانی امنیه ولایت برایش آمده که امنیت کوچی ها را تأمین کند". والی ولایت در مصاحبه با بی بی سی موضوع را کم اهمیت جلوه داد و در مورد وضعیت بیجا شده گان سکوت اختیار کرد. به تاریخ 11 سرطان، کوچیها بالای مناطق دایمیرداد حمله نمودند که در نتیجه شش نفر کشته، دو نفر مفقود، دهها قریه تخلیه و حدوداً 400 تن آواره گردید ولی درعین زمان مسوول مطبوعاتی ولایت میدان وردگ در گفتگو با آژانس پژواک، وضعیت در بهسود را آرام توصیف کرد.

با توجه به گفته های فوق، دیده میشود که مقامات دولتی و ولایتی از تهاجم کوچی ها به مناطق هزاره جات جداً حمایت میکنند. دلیل که اینها از تهاجم کوچی ها در هزاره جات حمایت میکنند، میتواند مختلف باشد، اولاً هزاره جات منطقه امن بود و اینها تحمل نتوانستند که یک منطقه امن در افغانستان وجود داشته باشد و همین باعث شد که کوچی هارا تسلیح و تجهیز و وعده کمک  نموده، وارد هزاره جات ساختند، ثانیاً احساس میلیتی این هارا وادار ساخته که باید از کوچی ها حمایت کنند، طوریکه هزاران طالب را تحت عنوان آشتی ملی از زندان ها رها و در آغوش گرفتند، حادثه شبرغان به کلی این موضوع را واضح ساخت که چی معیار برای تشخیص حق و ناحق در دولت کابل مدار اعتبار است که همانا بافت منحط و نامیمون قبیلوی و قومی است که مردم افغانستان همیشه از این ناحیه متقبل خسارات هنگفتی شده اند. خلاصه اینکه، من منحیث یک افغان، تیر باران مردم در شبرغان توسط نیروهای امنیتی حکومتی، بمباردمان خانه های مردم در مناطق جنوب، شرق و غرب کشور توسط نیروهای ایتلاف و حملات کوچی های طالبی بالای مناطق هزاره جات و سکوت معنی دار دولت در این قضیه، و ده ها موارد دیگر چون اختطاف، سرقت های مسلحانه و فساد اداری و اخلاقی را ... جنایت های یک دولت دموکراتیک در قرن 21 مینامم.