بر باد رفته

ما نه از دین شدیم و نه از دنیا

بر باد رفته

ما نه از دین شدیم و نه از دنیا

شاه سابق نزد پدر شتافت

ظاهر شاه

دیروز قبل از ظهر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان در یک کنفرانس مطبوعاتی با حالت ظاهراً اندوهگین اعلام داشت که شاه سابق به ساعت 5:45 صبح جان باخت.

 

ظاهر شاه که در سال 1293 هجری شمسی پنج سال قبل از استرداد استقلال افغانستان از انگلیس به دنیا آمد و در سال 1323 بعد از قتل پدرش به دست خالق هزاره به قدرت رسید. ظاهر شاه ادعا میکرد که او توسط مردم انتخاب شده ولی تا جاییکه معلوم است در آن دوران نه انتخاباتی برگزار شده و نه از مردم چنین چیزی پرسیده شده است، نظریه با عقل هم جور درمیاید که کاکا های شاه به خاطر جلوگیری از بروز درگیری خاندانی به پادشاهی ظاهر شاه تن دادند، بیشتر درست مینماید. وی که مدت 40 سال در کابل سلطنت نمود و گفته میشود که در جریان 30 سال اول حکومت اش وی کاملاً نقش سمبولیک داشته است و  قدرت در دست عموهایش محمد هاشم و شاه محمود و نیز پسر کاکایش محمد داود بوده است.  پس از 40 سال سلطنت براساس یک تبانی سلطنت به جمهوریت منتقل شد و محمد داود نخست وزیر پیشین سلطنت بر اریکه قدرت تکیه زد. ظاهر شاه مدت بیشتر از 30 سال در ایتالیا به سر می برد و در این سه دهه نظاره گر تجاوز جنگ های داخلی و خارجی افغانستان که نشأت گرفته از دوران زمامداری خویش بود. با سقوط طالبان و به قدرت رسیدن مریداش یعنی حامد کرزی به کابل عودت کرد  و دوباره حرامسرا را اشغال کرد و به یاد روزهایش با غلام بچه و دیگران به عیش و عشرت پرداخت. حامد کرزی با استفاده از مومقعیت باد آورده اش که خواست خوش خدمتی و تملق نموده و به وی لقب بابای ملت را بخشید که خود بحثی دارد، چرا و به خاطر چی کسی چون ظاهر شاه بابای ملت میگردد؟

 

شاید کرزی خواست که حداقل از کشور پاکستان که بابای قوم دارد و ایران که ولایت فقه دارد، عقب نماند به همین خاطر لقب بابای ملت را به وی اعطا نمود. البته فرق بین ولایت فقه یا رهبر انقلاب  ایران و بابای قوم که از هیچ پاکستان امروز را تأسیس میکند با ظاهر شاه که در مملکت آرام و آزاد لمیده و سال یک پروژه انکشافی هم نداشته از زمین تا به آسمان است.

 

حال که شاه مخلوع شاه مرحوم گردیده است، حکومت، پارلمان و یکتعداد دیگر مرگ وی را یک ضایعه بزرگ میخوانند و کوشش میکنند به نحو از انحا اورا رهبر ایده آل معرفی کنند، طوریکه رئیس جمهور افغانستان در کنفرانس مطبوعاتی اش گفت "او کسی بود که حکومت داشت ولی حکومت نمیکرد" شاید رئیس جمهور دوران 40 ساله سلطنت ظاهر شاهی را که توأم با خوشنت، اختناق و استبداد علیه اقوام بود، فراموش کرده باشد. دولت فعلی که بر شالوده حکومت های پیشین اعم از شاهی، کمونیستی، مجاهدینی و طالبی بنا شده، کوشش میکند که تمام این نظام های خایین به مردم و ملت را توجیه نادرست کنند به خاطریکه سردمداران امروزی کشور را همانهای تشکیل میدهند که با روس، پاکستان، ایران، عرب و غرب و حتی تروریزم زیر نام های اسلام، سوسیالیزم و دموکرات بارها بر سر این ملت و کشور تبانی و معامله انجام داده اند.

 

لذا، بر مردمان این مرزو بوم است که تا عالمانه، عاقلانه و به دور از تعصب و کینه ورزی کارکردها و سیاست های نظام های پیشین و فعلی کشور را به قلم نقد بکشند. از مواردیکه که افغانستان را امروز بیشتر با کشور همسایه پاکستان درگیر ساخته خط مرزی دیورند است. در پهلوی سایر مصائب این خط شوم و پلید اکثر باعث تباهی ملت ما بوده و است. اگر درست دقت شود در 1947 هنگامیکه پاکستان به وجود میاید، نماینده افغانستان در سازمان ملل به خاطریکه قسمتی از پاکستان بالای خاک افغانستان است، اعتراض میکند، ولی متأسفانه میبینیم که پس از چندی افغانستان پاکستان را به رسمیت میشناسد و تبادل سفرأ میکنند، مگر تا هنوز کسی جرأت نکرده که بگوید چی باعث شد که افغانستان عقب نشینی کند؟  پول، زور یا فشار؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد